هزار گرگ هوس در کمین عصمت توست


چه وقت رفتن صحرا و سیر و صحبت توست؟

ز خط مگوی برات مسلمی دارم


هنوز اول جوش بهار آفت توست

زبان تهمت یک شهر را سخن دادن


گناه خامشی شعله های غیرت توست